المؤلف سید اسد الله خرقانی - حجة الاسلام و المسلمين
علامه سید اسدالله میر اسلامی خارقانی موسوی از علمای قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) و از نوادر و بزرگان ایران به شمار میرود. او یکی از اولین منادیان تصحیح و نوسازی و میانهروی و از کسانی است که طرح بازنگری در برخی از عقاید خطای موروثی شیعهی امامی را مطرح کرد. همچنین یکی از تلاشگران سرشناس در راه بازگرداندن مجد و عظمت اسلام و مسلمین بود. کتاب «محو الموهوم و صحو المعلوم» از مهمترین و آخرین کتابهای اوست که تأثیر زیادی بر افکار علمای اصلاحگر و دعوتگران اصلاح و نوسازی بعد از خودش بر جای گذاشت.
سید اسدالله میر اسلامی خرقانی، چهارم ذیالحجهی سال 1254هـ.ق(1839م.) در روستای «شیزند» در جنوب قزوین، واقع در شمال غرب ایران، متولد شد. و در اصل به روستای «خرقان» در شمال قزوین برمیگردد. همچنانکه نسب شریفش به ساداتی از آل میرسلام برمیگردد، چرا که پدرش سید زینالعابدین پسر سید اسماعیل پسر سید حسن خان از سلسلهی سادات معروفی از اهل مراغه (از توابع شهر تبریز) بود. جد بزرگش معروف به «میرسلام»، از مقربین سلاطین صفوی بود.
مرحوم خرقانی ابتدا به یادگیری مقدمات زبان عربی و صرف و نحو در روستایش پرداخت و در سن پانزده سالگی برای تحصیلات دینی به شهر قزوین نقل مکان کرد. بعد از آنکه فقه و اصول را در محضر علمای آنجا آموخت حوالی سالهای 1275 یا 1276هـ (1859م.) به تهران رفت و در آنجا نزد مرحوم «میرزا جلوه» به یادگیری فلسفه پرداخت. و در اثنای این درس همچنین علوم روز و زبان فرانسه را که زبان فرهنگ غربی آن روزگار بود، یاد گرفت. در سال 1284هـ. (1867م.) همراه خانوادهاش به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا به مدت بیست و پنج سال به تحصیل علوم دینی مشغول شد. در خلال این سالها به درجهی اجتهاد نایل شد. سپس به تهران بازگشت و به تدریس و تألیف مشغول شد.
خرقانی زمانی که از مبارزان نهضت مشروطه[1] بود، مدتی وارد میدان جهاد اسلامی در عرصههای سیاسی و اجتماعی در ایران شد که به زندانی شدن و تبعید او منجر شد، او به رشت و سپس به فومنات تبعید شد. پس از پایان یافتن آخرین تبعیدش به تهران برگشت و تصمیم گرفت که به کلی از مباحثه و تألیف و تدریس قرآن دست بکشد. پس از آن، بهجز با بعضی از فضلا و طلاب قرآن که نزد او علوم قرآنی میآموختند، جلسهای برگزار نکرد.
اسدالله خرقانی کتابها و آثار گرانبهای چندی (به زبان فارسی)از خود برجای گذاشت که بعضی از آنها در زمان حیاتش و برخی دیگر بعد از وفاتش چاپ شد. از جملهی آنها:
1- مقررات قانون اساسی و دینی
2- روح تمدن و هویت اسلام. که در سال 1296هـ (1878م.) آن را منتشر نمود و تلاش کرد در آن نشان دهد که دموکراسی اسلامی به مراتب کاملتر و بهتر از نظام دموکراسی غربی است. و در اشاره به کشمکش بین استبداد و مشروطیت (یعنی محدود کردن سلطهی شاه به وسیلهی قانون) میگوید که این نهضت ملی، متأسفانه، با گشودن آتش بر پیکر مقدس اسلام به پایان رسید. او در این کتاب نوعی از فکر سیاسی اسلامی معاصر را مطرح میکند که از خلال آن وجود دموکراسی در اسلام و تاریخ صدر اسلام (عهد خلفای راشدین) ثابت میشود. و نظرش این است که مشروطه، یعنی حرکت قانونمداری، در ایران پیروز نخواهد شد و سیستم حکومتی در ایران تنها در اسم مشروطهی سلطنتی است و در عمل همواره استبدادی است و هرج و مرج بر آن حاکم است.
خرقانی آرزو میکند که تطبیق حکومت با نظام اسلامی در ایران روزی به انجام برسد. وی میگوید: «شما را مژده میدهم به اینکه که در نهایت تطبیق سیستم اسلامی با سیاست اسلامی در ایران به انجام خواهد رسید.» و در جای دیگری از رسالهاش با لحنی تهدیدآمیز علیه سیستم حاکم میگوید:آنگاه که جدایی اسلام از حکومت و دولت به انجام رسد ریختن خونهای گرم در میدان جهاد دینی نیز به انجام خواهد رسید از آنجا که فداییان اسلام را بر خیزش تشویق خواهد کرد. ملاحظه میکنیم که در این عبارت برای اولین بار تعبیر فداییان اسلام به کار میرود که بعدها جماعتی با همین عنوان و به رهبری سید نواب صفوی در ایران شکل گرفت.
3- قضاوت و شهادات و محاکمات حقوقی ثابت در اسلام. خرقانی در این رساله تغییر احکام اسلامی در قوانین قضایی را به شدت نقد میکند و به تدوین نظام قانونی جدیدی مبتنی بر احکام فقه و شریعت اسلامی دعوت میکند.
4- برهان آشکار
5- اصول عقاید
6- نقد تئوری داروین
7- نقد قوانین قضایی
8- رسالهی «رد کشف حجاب و وجوب حجاب به حکم عقل و تصریح کتاب و سنت نبوی» که در سال 1335هـ. آن را منتشر کرد. و در آن از دور افتادن از دین و تمایل به زندگی دنیا و زرق و برقهای آن سخن میگوید. همچنین به نقد وضعیت قانون ازدواج در کشور میپردازد و نیز در آن تأکید میکند بر اینکه تمام فرقهها و مذاهب اسلامی بر وجوب حجاب اجماع دارند و شک کردن به حکم حجاب در اسلام را نشانه «بیماری مغزی و اختلال فکری» میداند.
9- کتاب حاضر «نابودی موهوم و بیداری معلوم یا راه بازگشت عظمت و اقتدار اسلام». کسی که بر آن مقدمه نوشت و منتشر کرد آیتالله مجاهد سید محمود طالقانی بود. در این کتاب او انتقادات شدیدی را متوجه آن دسته از علمای آن زمان نمود که در برابر تغییر احکام شرع و جدایی اسلام از حکومت ساکت بودند. همچنانکه انتقاداتی را متوجه بعضی از آراء و افکار شیعهی امامیه کرد، و تعجبش را از وضعیت مسلمانان در چهل سال بعد از رحلت پیامبر(ص) در زمان خلفای راشدین آشکارا بیان نمود و نتیجه گرفت که سبب انحطاط مسلمانان، ترک کردن عمل به احکام و شریعت اسلام و قواعد آن است و راه بازگشت به عزت و سیادت مسلمانان را الهام گرفتن از زمان خلفای راشدین و الگوبرداری از آن و این امر را ضامن برخواستن مسلمین از انحطاطی دانست که گریبانگیر آنها شده بود. او همچنین از نظام جمهوری اسلامیای دفاع کرد که به کلی از نظام جمهوری سایر ملتهای غیراسلامی متفاوت بود. چرا که اساس نظام جمهوری اسلامی، دین، عبادت خداوند، مساوات دینی و برادری اسلامی است در حالی که نظام جمهوری ملتهای غیراسلامی، انتخاب رییسجمهور با هدف پیشرفت صرف است همراه به پشتیبانی از عقیدهی مادیگرایی، یعنی هدف مادی محض. خرقانی در خلال دفاعش از درستی جمهوری، نظریهی انتخاب و گزینش رهبر را که مخالف با نظریهی شیعهی دوازده امامی بود، مطرح کرد به گونهای که حتی در دلالت واقعهی غدیر و آیاتی که امامیه برای اثبات نظرشان در باب امامت به آنها استناد میکنند و همچنین تعیین اولوالأمر از جانب خدا ایجاد شک کرد.
در واقع کتاب «نابودی موهوم و بیداری معلوم» از کتابهایی بود که در زمان خودش مشهور شد و اثر زیادی بر تفکر بعد از خودش بر جای گذاشت و به تعبیری اولین تلاش برای آمادهسازی حرکتهای اسلام سیاسی و پیشاهنگ نوسازی در فکر دینی بود که ثمرهی آن رشد جریانات اسلامی جمهوریخواه در ایران و سرانجام بعد از گذشت نزدیک به پنجاه سال، پیروزی انقلاب در ایران در سال 1979م. بود.
علاوه بر تألیفات پیشین، روزنامهها و نشریاتی که در زمان او منتشر میشدند همچون روزنامهی «ایران روز» در شمارههای سال 1310هـ. مقالاتی از خرقانی را چاپ کردند که او در آنها به بیان موضع سیاسی و اجتماعی اسلام در قبال رویدادهای جاری پرداخته بود. همچنین مقالاتی از او تحت عنوان صلح از دیدگاه اسلام در زمانی که خطر جنگ جهانی دنیا را تهدید میکرد و مجامع بینالمللی نظریات، مقالات و بحثهایی را حول موضوع صلح مطرح میکردند، منتشر شد.
2- حرکت قانونمداری (مشروطهخواهی): حرکت سیاسی اصلاحگرایانه علیه نظام پادشاهی استبدادی مطلق در ایران عهد قاجار در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی، بعد از اینکه مفاسد شاهان قاجار از نهایت گذشت و اوضاع اجتماعی به تیرگی گرایید و فقر و بیماری در همه جا گسترد و به کشمکش روزافزون روسیه و انگلیس برای نفوذ و سلطه بر ایران منجر شد. در چنین اوضاعی انقلاب پا گرفت که خواست آن اصلاح اوضاع و تبدیل پادشاهی مطلقه به مشروطهی سلطنتی و محدودیت سلطهی شاه توسط مجلس بود. انقلاب در سال 1906م. پیروز شد، اما این پیروزی زیاد به طول نینجامید چرا که استبداد پس از گذشت پنج سال در لباسی جدید بازگشت و مجلس ملی به بازیچهای در دست شاه تبدیل شد، و لیبرالهای غربگرا بر مجلس مسلط شدند و جدایی احکام شرعی از حکومت و جایگزینی آن با احکام وضعی تکمیل گشت. در نتیجه دوباره مبارزه بین علمای دین _از جمله مؤلف_ و نظام پادشاهی جدید از سر گرفته شد.